پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی میکرد او میخواست مزرعه سیب زمینی اش

 را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود تنها پسرش که میتوانست در این

 کار به او کمک کند در زندان بود پیرمرد نامه ای به او نوشت ووضعیت را برایش

 توضیح داد چند روز بعد تلگرافی از پسرش دریافت کرد با این مضمون که پدر به

 خاطر خدا مزرعه را شخم نزن چون من انجا جسد کسی را پنهان کرده ام روز

 بعد ماموران اف بی ای و عده ای از افسران پلیس محلی از راه رسیدند و تمام

 مزرعه را کندند بدون انکه جسدی پیدا کنند چه اتفاقی افتاده است پدر به پسر

 نامه نوشت ودلیل را پرسید وپسرش پاسخ داد پدر برو وسیب زمینیهایت را بکار این

 بهترین کاری بود که از راه دور میتوانستم برایت انجام دهم ....